آیه 24 سوره یونس

از دانشنامه‌ی اسلامی

إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّىٰ إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ ۚ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ

[10–24] (مشاهده آیه در سوره)


<<23 آیه 24 سوره یونس 25>>
سوره :سوره یونس (10)
جزء :11
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

محقّقا در مثل، زندگانی دنیا به آبی ماند که از آسمانها فرو فرستادیم تا به آن باران انواع مختلف گیاه زمین از آنچه آدمیان و حیوانات تغذیه کنند در هم رویند تا آن‌گاه که زمین (از خرمی و سبزی) به خود زیور بسته و آرایش کند و مردمش خود را بر آن قادر و متصرف پندارند ناگهان فرمان ما به شب یا روز در رسد و آن همه زیب و زیور زمین را دور کند و چنان خشک شود که گویی دیروز هیچ نبوده است. این گونه آیات خود را به تفصیل برای اهل فکرت بیان می‌کنیم.

در حقیقت، داستان زندگی دنیا [در زود گذر بودن] مانند آبی است که از آسمان نازل کردیم، پس گیاهان و روییدنی های زمین از آنچه مردم و چهارپایان از آن می خورند، با آن آب در آمیخت [و رشد و نمو یافت] تا آن گاه که زمین [سرسبزی و نهایت زیبایی و] زینتش را [از آن همه روییدنی های رنگارنگ هم چون عروس] بر خود گرفت، و اهل آن گمان کردند که قدرت [هر نوع بهره برداری را] از آن [چهره زیبا و آراسته] دارند، [که ناگهان] فرمان ما در شبی یا روزی [به صورت سرمایی سخت یا صاعقه ای آتش زا یا توفانی بنیان کن] به زمین رسید، پس همه گیاهان را به صورت گیاهان خشک درو شده درآوردیم که گویی دیروز [چنین زراعتی] وجود نداشته. این گونه نشانه ها [ی قدرت خود] را برای گروهی که می اندیشند، بیان می کنیم.

در حقيقت، مَثَل زندگى دنيا بسان آبى است كه آن را از آسمان فرو ريختيم، پس گياه زمين -از آنچه مردم و دامها مى‌خورند- با آن درآميخت، تا آنگاه كه زمين پيرايه خود را برگرفت و آراسته گرديد و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند، شبى يا روزى فرمان [ويرانى‌] ما آمد و آن را چنان دِرَويده كرديم كه گويى ديروز وجود نداشته است. اين گونه نشانه‌ها[ى خود] را براى مردمى كه انديشه مى‌كنند به روشنى بيان مى‌كنيم.

مثَل اين زندگى دنيا مثَل بارانى است كه از آسمان نازل كنيم، تا بدان هر گونه رستنيها از زمين برويد، چه آنها كه آدميان مى‌خورند و چه آنها كه چارپايان مى‌چرند. چون زمين پيرايه خويش برگرفت و آراسته شد و مردمش پنداشتند كه خود قادر بر آن همه بوده‌اند، فرمان ما شب هنگام يا به روز دررسد و چنان از بيخش بركنيم كه گويى ديروز در آن مكان هيچ چيز نبوده است. آيات را براى مردمى كه مى‌انديشند اينچنين تفصيل مى‌دهيم.

مثل زندگی دنیا، همانند آبی است که از آسمان نازل کرده‌ایم؛ که در پی آن، گیاهان (گوناگون) زمین -که مردم و چهارپایان از آن می‌خورند- می‌روید؛ تا زمانی که زمین، زیبایی خود را یافته و آراسته می‌گردد، و اهل آن مطمئن می‌شوند که می‌توانند از آن بهره‌مند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شب‌هنگام یا در روز، (برای نابودی آن) فرامی‌رسد؛ (سرما یا صاعقه‌ای را بر آن مسلّط می‌سازیم؛) و آنچنان آن را درو می‌کنیم که گویی دیروز هرگز (چنین کشتزاری) نبوده است! این گونه، آیات خود را برای گروهی که می‌اندیشند، شرح می‌دهیم!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The parable of the life of this world is that of water which We send down from the sky. It mingles with the earth’s vegetation from which humans and cattle eat. When the earth puts on its luster and is adorned, and its inhabitants think they have power over it, Our edict comes to it, by night or day, whereat We turn it into a mown field, as if it did not flourish the day before. Thus do We elaborate the signs for a people who reflect.

The likeness of this world's life is only as water which We send down from the cloud, then the herbage of the earth of which men and cattle eat grows luxuriantly thereby, until when the earth puts on its golden raiment and it becomes garnished, and its people think that they have power over it, Our command comes to it, by night or by day, so We render it as reaped seed; produce, as though it had not been in existence yesterday; thus do We make clear the communications for a people who reflect.

The similitude of the life of the world is only as water which We send down from the sky, then the earth's growth of that which men and cattle eat mingleth with it till, when the earth hath taken on her ornaments and is embellished, and her people deem that they are masters of her, Our commandment cometh by night or by day and We make it as reaped corn as if it had not flourished yesterday. Thus do we expound the revelations for people who reflect.

The likeness of the life of the present is as the rain which We send down from the skies: by its mingling arises the produce of the earth- which provides food for men and animals: (It grows) till the earth is clad with its golden ornaments and is decked out (in beauty): the people to whom it belongs think they have all powers of disposal over it: There reaches it Our command by night or by day, and We make it like a harvest clean-mown, as if it had not flourished only the day before! thus do We explain the Signs in detail for those who reflect.

معانی کلمات آیه

مثل: مثل به معنى صفت و حكايت و حال است‏. مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا: حكايت زندگى دنيا.

السماء: سماء از ماده سمو به معنى بالا است. حتى سقف اطاق را به علّت بالا بودن سماء گويند. هوا و ستارگان و كهكشانها و مانند آنها را به همين علّت سماء گفته ‏اند. مراد از آن در آيه، طرف بلندى و بالا است.

اختلط: خلط: آميختن. اعم از آنكه جدا كردن ممكن باشد يا نه. مزج آميختنى است كه جدا كردن ممكن نباشد. اختلاط آميخته شدن.

زخرفها: زخرف. زينت. راغب، زينت روكش گفته است (نقش و نگار). آن را كمال حسن نيز گفته ‏اند. منظور از آن در آيه، زينت است.

ازينت: در اصل «تزينت» بود تاء به زاء مبدل و در آن ادغام گرديد و الف بر اول آن افزوده شد؛ زيرا ابتداء به ساكن محال است. «ازينت»: زينت گرفت.

حصيدا: حصد: درو كردن ايضا : حصاد. حصد: درو شد. در زرع و مانند آن به كار رود. مثل: حَتَّى جَعَلْناهُمْ حَصِيداً خامِدِينَ. (انبياء/ 11)

لم تغن: غنى: كفايت و بى نيازى. لَمْ تَغْنَ: گويا قبلا موجود نبود. از «غنى فى المكان: اقام فيه» آن در اصل «لم تغنى» است. ياء به علّت جزم حذف شده است. فاعل آن «الارض» است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «24»

همانا مَثَل زندگى دنيا همچون آبى است كه از آسمان فرود آورديم، پس گياهِ زمين از آنچه مردم و چهارپايان مى‌خورند با آن در آميخت (و روئيد)، تا آنكه زمين (از آن گياهان) زينت بگرفت و اهل زمين پنداشتند كه بر استفاده از آن همه‌ى نباتات توانايند. (ناگهان) فرمان (ويرانى ما) شبى يا روزى آمد، پس آن را چنان درو كرديم كه گويى ديروز گياهى وجود نداشته است. ما اين گونه آيات خود را براى گروه انديشمند تشريح مى‌كنيم.

نکته ها

آيه‌ى قبل، دنيا را متاعى ناچيز شمرد واين آيه با تمثيلى زيبا، آن را ترسيم مى‌كند.

در برخى روايات، اين آيه رمز ظهور حضرت مهدى عليه السلام به شمار آمده است كه هرگاه زمين غرق در زرق، برق و ماديّات شد، با امر الهى و انقلاب مكتبى همه چيز عوض مى‌شود. «1»

بهترين مثال‌ها آن است كه از طبيعت گرفته شود و زمين و زمان آن را كهنه نسازد. «إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ»

پیام ها

1- مثال، از بهترين شيوه‌هاى تبليغ و آموزش است. «إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا»

2- در بهره‌گيرى از مواهب مادّى طبيعت، انسان و حيوان يكسانند، ولى ارزش انسان به بهره‌گيرى از معنويّات است. «يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ»


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 3 - صفحه 559

3- تناسب داشتن سبزه‌ها با نيازهاى انسان و حيوانات، از الطاف الهى است. «نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ»

4- زينت انسان، ايمان است‌ «1» وزينت زمين، گياهان هستند. «ازَّيَّنَتْ»

5- دنيا، انسان را فريب داده و به خيال و گمان وامى‌دارد. «ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ»

6- همان گونه كه روياندن گياهان به دست خداست، «2» خشكاندن و نابود كردن آن هم به دست اوست. «فَجَعَلْناها حَصِيداً»

7- دنيا وجلوه‌هاى آن، در معرض انواع حوادث است. ازَّيَّنَتْ‌ ... حَصِيداً

8- عمر انسان در دنيا همچون عمر سبزه‌ها وگلها كوتاه وگذراست. مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا ... كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ‌

9- قهر خدا گاه چنان شديد است كه هيچ اثرى را باقى نمى‌گذارد. «لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ»

10- مثالهاى قرآن، زمينه‌ى تفكّر است، پس آنها را ساده نگيريم. «لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»

11- دلبستگى و مغرور شدن به دنيا، نشانه‌ى كوته‌فكرى و مغرور نشدن، نشانه‌ى انديشه وفكر است. «لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»


«1». «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ» حجرات، 7.

«2». «ءَانتم تزرعونه ام نحن الزارعون» واقعه، 64.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «24»

بعد از آن براى تنبيه باغين در زمين و مغرورين به دنيا و معرضين از عقبى و ترهيب و ترغيب آن، مثل عجيبى بيان فرمايد:

إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا: اين است و جز اين نيست مثل زندگانى دنيا در سرعت فنا و زوال. كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ: مثل بارانى است كه فرو فرستيم آن را از آسمان. فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ‌: پس ممزوج شود و قوّت يابد به آن باران، گياه‌هاى زمين، زيرا باران داخل گردد در خلل نبات، پس مخلوط شود به آن و موجب كمال رونق و رشد گردد؛ يا روئيده شود بواسطه باران انواع كثيره مختلطه؛ يا مخلوط شود به سبب باران بعض نبات به بعض ديگر از فواكه و اقوات و مأكول انسان و حيوان.

بعد تفصيل مى‌فرمايد كه امتزاج و اختلاط يابد: مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ‌: از آنچه مى‌خوردند مردمان مانند حبوبات و ميوه‌جات و سبزيجات. وَ الْأَنْعامُ‌: و

ج5، ص 294

آنچه مى‌خورند چهارپايان مانند ينجه و شبدر و قصيل و غيره. حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها: تا آنكه بگيرد زمين، حسن و بهجت و طراوت و نضارت خود را به انواع رنگهاى گوناگون و اجناس نباتات و غير آن.

وَ ازَّيَّنَتْ‌: و متزين شود به جميع رنگهاى ممكنه در زينت، از زرد و سرخ و سبز و آبى و گلهاى رنگارنگ، هر يك به هيئتى خاص و منظره خوشى جلوه‌گر آيند، بستان بدين كيفيت، مفرح جان و تن، و قلب را غافل از فتن و محن گرداند به حدى كه: وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها: و گمان كنند مالكين و صاحبان بستان بتحقيق ايشان قادرند بر انتفاع از آن، يا ادامه و ابقاى آن؛ در چنين حال دلبستگى و اميدوارى، ناگهان: أَتاها أَمْرُنا لَيْلًا أَوْ نَهاراً: بيايد بستان را عذاب ما، در شب يا روز از سرما يا باد يا سيل. يا بيايد حكم و فرمان ما به اهلاك و اتلاف آن. فَجَعَلْناها حَصِيداً: پس قرار دهيم و بگردانيديم آن اشجار و مزروعات را خشك شده، درو شده، نابود شده. كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ‌: به نحوى كه گويا روئيده نشده زرعى پيش از اين و چيزى در اين مكان موجود نگرديده، در اين حال صاحب باغ را حزنى شديد و حسرتى عظيم حاصل گردد به ورود اينها غير منتظره. كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ‌: اين چنين تفصيل و تميز مى‌دهيم شواهد قدرت را. لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ‌: براى گروهى كه تفكر و تأمل كنند در آن و عبرت يابند از آن.

وجه تمثيل: در بيان مشبّه، و مشبّه به، و وجه تشبيه، وجوهى است:

1- تشبيه فرموده زندگانى دنيا را به باران در جهت انتفاع از آن و انقطاع آن.

2- تشبيه زندگانى دنيا به حيات مقدره بر اين اوصاف.

3- تشبيه زندگانى دنيا به نبات در اينكه عاقبت دنيا كه انسان طالب و جالب آن است مانند عاقبت اين مزروع است در حينى كه غايت اميدوارى و دلبستگى به زخارف دنيا، ناگاه سيل اجل رسيده با هزاران حسرت نهال او را به در آرد، و ثمرات آرزوهاى او را نابود سازد يا آنكه چنانچه براى اين زرع عاقبت خوشى نباشد، همچنين مغرور و فريفته دنيا سر انجام پسنديده نخواهد بود. يا

ج5، ص 295

چنانچه صاحب اين بستان را پس از زحمات بسيار و مشقات بيشمار و تعلق قلب بدان، به حدوث اين هايله شديده و حادثه عظيمه، غايت تأثر و تألم حاصل آيد، و آن به آن آتش همّ و غم او مشتعل، قلب او را سوزان گرداند، همچنين طالب دنيا بعد از صرف عمر گرانبها و تحمل رنجها و محرومى از سعادتها با كمال اميدواريها، ناگهان مصيبت موت وارد، و فوت مقاصد عائد گردد؛ آتش سوزان هجران با عذاب اليم نيران توأم و سراسر وجودش را احاطه و ابد الاباد گرفتار خواهد بود. پس شخص عاقل بايد انديشه نمايد و از مواعظ و امثال پند يابد و از كشته عمر خود فايده به دست آرد تا پشيمانى در نيابد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «24» وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى‌ دارِ السَّلامِ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «25»

ترجمه‌

ترجمه- جز اين نيست كه مثل زندگانى دنيا مانند آبى است كه نازل نموديم آنرا از آسمان پس آميخت بآن رستنى زمين از آنچه ميخورند مردم و چهار پايان تا وقتى كه گرفت زمين زيور خود را و زينت يافت و گمان بردند اهل آن كه آنها قدرت دارندگانند بر آن آمد آنرا امر ما شبى يا روزى پس گردانيديم آنرا درويده مانند آنكه نبوده روز پيش اينچنين تفصيل ميدهيم آيتها را براى گروهى كه تفكّر ميكنند

و خدا ميخواند بسوى سراى سلامت و هدايت ميكند كسيرا كه ميخواهد بسوى راه راست..

تفسير

- خداوند تشبيه فرموده حال زندگانى چند روزه دنيا را در بى‌اعتبارى و سرعت زوال و فنا بحال سبزه و گياه و ساير نباتات زمين كه در اثر باران خرّمى و صفا و طراوت و نضارت جالب توجّهى پيدا ميكند و مورد طمع و مظنّه تحصيل منافع و ثمرات براى صاحبانش ميشود و ناگهان در اثر باد سموم نيست و نابود ميگردد مانند آنكه سابقه وجود بهيچ وجه نداشته و چون منشأ پيدايش نباتات آب است بذكر آن از اجزاء مشبّه به اكتفا شده است و الّا تشبيه مركّب است نه بسيط و معقول است نه محسوس و مراد از حصيد تشبيه به محصود است در زوال اثر آن از زمين و مراد به امس زمان نزديك است و مقصود از مثل آنستكه ارباب بصيرت و فكر و نظر نبايد بظاهر فريبنده دنياى موقت محدود بى‌اعتبار مغرور شوند و از تعمير سراى باقى آخرت براى سر گرمى بآن غفلت نمايند لذا در آيه دوّم فرموده خداوند دعوت مينمايد بسراى خود چون سلام از اسماء الهى است و دار سلامت و امن و بقاء آنجا است و مراد بهشت است چنانچه در معانى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در تفسير اين آيه و راه راست كه بهدايت و توفيق الهى براى كسانيكه در تحصيل آن مجاهدت مينمايند از اهل ايمان باز است راه بهشت است كه بخواست خدا بآن‌

جلد 3 صفحه 15

فائز خواهند گرديد و بنابراين ممكن است ضمير مستتر در يشاء راجع بكلمه من باشد و محتمل است راجع به اللّه باشد و مفسّرين احتمال اخير را ذكر نموده‌اند و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنَّما مَثَل‌ُ الحَياةِ الدُّنيا كَماءٍ أَنزَلناه‌ُ مِن‌َ السَّماءِ فَاختَلَطَ بِه‌ِ نَبات‌ُ الأَرض‌ِ مِمّا يَأكُل‌ُ النّاس‌ُ وَ الأَنعام‌ُ حَتّي‌ إِذا أَخَذَت‌ِ الأَرض‌ُ زُخرُفَها وَ ازَّيَّنَت‌ وَ ظَن‌َّ أَهلُها أَنَّهُم‌ قادِرُون‌َ عَلَيها أَتاها أَمرُنا لَيلاً أَو نَهاراً فَجَعَلناها حَصِيداً كَأَن‌ لَم‌ تَغن‌َ بِالأَمس‌ِ كَذلِك‌َ نُفَصِّل‌ُ الآيات‌ِ لِقَوم‌ٍ يَتَفَكَّرُون‌َ «24»

اينست‌ و جز ‌اينکه‌ نيست‌ مثل‌ زندگاني‌ دنيا مثل‌ آب‌ باران‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌ما ‌از‌ بالا نازل‌ ميكنيم‌ ‌پس‌ مختلط ميشود باو روئيدنيهاي‌ زمين‌ ‌از‌ رياحين‌ و ثمار و حبوب‌ و بقول‌ ‌از‌ چيزهايي‌ ‌که‌ مأكولات‌ انسان‌ و حيوانات‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ اندازه‌اي‌ ‌که‌ صفحه‌ زمين‌ سبز و خرّم‌ شود و زينت‌ يابد ‌که‌ منظره‌ بسيار زيبا پيدا كند و گمان‌ كنند اهل‌ زمين‌ ‌که‌ ‌آنها‌ همه‌ نوع‌ استفاده‌ ‌از‌ اينها ميتوانند كنند ناگاه‌ باد سرد ‌ يا ‌ باد سموم‌ ‌در‌ يك‌ شب‌ ‌ يا ‌ يك‌ روز بامر الهي‌ بوزد تمام‌ شكوفه‌ها و سردرختيها ‌را‌ بزند ‌ يا ‌ بسوزاند فردا ‌که‌ صاحبانش‌ بيابند ‌که‌ خداوند همه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بآفت‌ خشك‌ كرده‌ ‌که‌ گويا اصلا روز قبل‌ نبوده‌ همين‌ نحو ‌ما تفصيل‌ ميدهيم‌ آيات‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌براي‌ قومي‌ ‌که‌ تفكر كنند.

‌اينکه‌ مثل‌ ‌براي‌ بي‌اعتباري‌ دنيا ‌است‌ ‌که‌ چهار روزي‌ جلواتي‌ دارد و زخارف‌ ‌خود‌ ‌را‌ بآنها نشان‌ ميدهد و ‌آنها‌ ‌را‌ فريفته‌ ‌خود‌ ميكند بمال‌ و منال‌ و رياست‌ و جاه‌ و مقام‌ دلبستگي‌ تامي‌ پيدا ميكنند ‌که‌ ناگاه‌ باد اجل‌ ‌آنها‌ ميرسد و خاموش‌ ميشوند مثل‌ شب‌ تاريك‌ و ‌آن‌ مال‌ و منال‌ و جاه‌ و مقام‌ و رياست‌ ‌از‌ دست‌ ‌آنها‌ گرفته‌ ميشود بنحوي‌ ‌که‌ گويا اصلا نبوده‌ ‌ يا ‌ ‌آنها‌ ‌از‌ دنيا جدا ميشوند ‌ يا ‌ دنيا ‌از‌ ‌آنها‌ رو برميگرداند لذا ميفرمايد إِنَّما مَثَل‌ُ الحَياةِ الدُّنيا ‌اينکه‌ زندگاني‌ دنيا ‌که‌ مقرون‌ بانواع‌ بلاها ‌است‌ و مورث‌ هزار گونه‌ زحمت‌ و كش‌ مكش‌ و زد و خورد ‌است‌ و بالاخره‌ ثبات‌ و بقايي‌ ندارد كَماءٍ أَنزَلناه‌ُ مِن‌َ السَّماءِ مثل‌ بارانهاي‌ بهاري‌ ‌است‌ هوا ‌را‌ تلطيف‌ ميكند و صحرا ‌را‌ سبز و خرّم‌ ميكند و شكوفه‌ها و گلها ‌را‌

جلد 9 - صفحه 371

باز ميكند فَاختَلَطَ بِه‌ِ نَبات‌ُ الأَرض‌ِ درختان‌ باغها سر بهم‌ ميآورد، گلها ‌در‌ يك‌ ديگر جلوه‌ ميكنند، گياهها بيكديگر وصل‌ ميشود.

مِمّا يَأكُل‌ُ النّاس‌ُ چه‌ ‌از‌ مأكولات‌ انساني‌ ‌باشد‌ وَ الأَنعام‌ُ حيواني‌ حَتّي‌ إِذا أَخَذَت‌ِ الأَرض‌ُ زُخرُفَها زخرف‌ حسن‌ و زيبايي‌ ‌است‌ و زخارف‌ دنيا طلا و جواهرات‌ ‌است‌ وَ ازَّيَّنَت‌ زمين‌ ‌را‌ زينت‌ ميدهد وَ ظَن‌َّ أَهلُها ظاهرا مرجع‌ ضمير نباتات‌ ‌باشد‌ و مراد ‌از‌ اهل‌ صاحبان‌ ‌آنها‌، و ممكن‌ ‌است‌ مرجع‌ دنيا ‌باشد‌ و اهل‌ اهل‌ دنيا أَنَّهُم‌ قادِرُون‌َ عَلَيها حساب‌ ميكنند امسال‌ چه‌ اندازه‌ ميوه‌ و حبوبات‌ داريم‌ و گوسفندان‌ و حيوانات‌ ‌ما آذوقه‌ فراوان‌ دارند و چه‌ اندازه‌ استفاده‌ داريم‌ أَتاها أَمرُنا لَيلًا صبح‌ ‌که‌ سر ‌از‌ خواب‌ برميدارند ‌او‌ نهارا عصر ‌که‌ بتماشا ميروند مشاهده‌ ميكنند ‌که‌ امر الهي‌ ‌که‌ آفت‌ ‌باشد‌ متوجه‌ ‌شده‌ فَجَعَلناها حَصِيداً و تمام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ سوزانيده‌ برق‌ زده‌ ‌ يا ‌ سردي‌ هوا سياه‌ كرده‌، ‌ يا ‌ زنگ‌ و كرم‌ زده‌ ‌ يا ‌ باد سموم‌ خشك‌ كرده‌ كَأَن‌ لَم‌ تَغن‌َ بِالأَمس‌ِ ‌که‌ گويا ديروز وجود نداشته‌ و مجرد خيالي‌ و نومي‌ بوده‌.

كذلك‌ ‌اينکه‌ نحوه‌ بيان‌ ‌را‌ نُفَصِّل‌ُ الآيات‌ِ ‌ما تفصيل‌ ميدهيم‌ آيات‌ ‌خود‌ ‌را‌ لِقَوم‌ٍ يَتَفَكَّرُون‌َ ‌که‌ متوجه‌ شوند و فكر كنند ‌در‌ بي‌اعتباري‌ دنيا و اما آنهايي‌ ‌که‌ غافل‌ هستند و اصلا توجه‌ ندارند ‌اينکه‌ امثال‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ نتيجه‌بخش‌ نيست‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 24)- دورنمای زندگی دنیا: در آیات گذشته اشاره‌ای به ناپایداری زندگی دنیا شده بود، در این آیه این واقعیت ضمن مثال جالبی تشریح شده تا پرده‌های غرور و غفلت را از مقابل دیده‌های غافلان و طغیانگران کنار زند.

«مثل زندگی دنیا همانند آبی است که از آسمان نازل کرده‌ایم» (إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ).

این دانه‌های حیاتبخش باران بر سرزمینهای آماده می‌ریزند، «و به وسیله آن گیاهان گوناگونی که بعضی قابل استفاده برای انسانها، و بعضی برای حیوانات است، می‌رویند» (فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ).

این گیاهان علاوه بر خاصیتهای غذایی که برای موجودات زنده دارند سطح زمین را می‌پوشانند و آن را زینت می‌بخشند، تا آنجا که «زمین بهترین زیبایی خود را در پرتو آن پیدا کرده و تزیین می‌شود» (حَتَّی إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ).

در این هنگام شکوفه‌ها، شاخساران را زینت داده و گلها می‌خندند، دانه‌های غذایی و میوه‌ها کم کم خود را نشان می‌دهند، و صحنه پرجوشی را از حیات و زندگی به تمام معنی کلمه مجسم می‌کنند، که دلها را پر از امید و چشمها را پر از شادی و سرور می‌سازند، آن چنان که «اهل زمین مطمئن می‌شوند، که می‌توانند از مواهب این گیاهان بهره گیرند» هم از میوه‌ها و هم از دانه‌های حیات بخششان (وَ ظَنَّ

ج2، ص284

أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها)

.«اما ناگهان فرمان ما فرا می‌رسد (سرمای سخت و یا تگرگ شدید و یا طوفان درهم کوبنده‌ای بر آنها مسلط می‌گردد) و آنها را چنان درو می‌کنیم که گویا هرگز نبوده‌اند»! (أَتاها أَمْرُنا لَیْلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ).

در پایان آیه برای تأکید بیشتر می‌فرماید: «این چنین آیات خود را برای افرادی که تفکر می‌کنند تشریح می‌کنیم» (کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع